سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه میخواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندادم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمیپوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمیبازی...
امشب قـلم برای تـو یه قصه ی دیگه نوشت
قصه ی تنـهایـی دل مقصر هم که سرنوشت
ساده نمیشه ازتوگفت حرمت تو بی انتهاسـت
ببخشیداین جسارت و کـارغـریـب آشــنـاسـت
ما اشتباهی اومـدیــم تو شهر این غریبه ها
میـون ایـن غریبه ها شـدیـم اسـیـر غصه ها
چی بگم از کجا بگـم تـــکــرار هــــر روز دلـــه
دادمـیزنیم توی سکوت بی کـسـی خیلی مشکله
تـنـهـایی درد مشترک بــیــن تـمـوم آدمـاسـت
عاشـقـی و مـهـربونی فـقـط برای قصه هاست
قصه داره تموم میشـه مـثـل تـمـوم قـصـه هـا
امـا تـو مثـل آسـمـون عـاشـقـی و بـی انـتـهـا
حـرفام تـموم نشدولی قصه بـه آخـرش رسـیـد
آرزو مـیکنـم واسـت یـه عـالـمه یـاس سـپـید
روی نیمکت خالی
طرح عشق خیالی
کسی نیست گریه هاموببینه تو این حوالی
یادم می یاد کنارم
رو این نیمکت می شستی
با چشمات تا ستاره
عاشقونه پل می بستی
دیگه به ستاره زل نمی زنم
دیگه بی تو معنی نداره بودنم
رفتن تو داره می سوزونه تنم
نیستی و به عکس تو خیره شدم
پر بغضی که نفس گیر شدم
طرح سیاه یک شب تیره شدم
هنوز کنار شعرام علامت سوالی
هنوز صدات می پیچه تو این خونه خالی
حضور پاک چشمات
چه رویای محالیست
ببین ستاره اینجاست فقط جای تو خالیست
کسی بی خبر آمد،مرا دست خودم داد
کسی مثل خودم غم ،کسی مثل خودم شاد
کسی مثل پرستو در اندیشه ی پرواز
کسی بسته و آزاد اسیر قفسی باز
کسی خنده کسی غم کسی شادی و ماتم
کسی ساده کسی صاف کسی در هم و برهم
کسی پر ز ترانه کسی مثل خودم لال
کسی سرخ و رسیده کسی سبز و کسی کال
کسی مثل تو ای دوست! مرا یک شبه رویاند
کسی مرثیه آورد برای دل من خواند
من از خواب پریدم،شدم یک غزل زرد
و یک شاعر غمگین مرا زمزمه می کرد
ای نشسته در خیال من فراموشم مکن
با تنهایی و فراموشی هم آغوشـم مکن
زندگانی می کنم چون شعله با خود سوختن
زنده ام با سوز و ساز خویش خاموشم مکن
می تراود تا شراب بوسه از جـام لبت
ز شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مکن
دورم از شعله ، دارم دامنی رنگین بر
این شرار از من مگیر از نو سیــه پوشم من
چو صبا در جستجوی خود به هر سویم مکش
همچو گیسوی سیاهت خانه بـر دوشم مکن
ایــن دل درد آشنا را در شــرار غم مشــور
هر چی می خواهی بکن اما فراموشم مکن