به وبلاگ پارسيان خوش آمدید
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط saman |

 

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که با کسی آشنا شده اید، به خواستگاری رفته اید یا به خواستگاری تان آمده اند، برای ازدواجتان برنامه ریخته اید اما به هر دلیلی ماجرا فیصله پیدا کرده و ازدواج سر نگرفته است.

این طور وقت ها، صرف نظر از تمام مصلحت هایی که در میان است، ممکن است ردپای علاقه و عاطفه ای به جا بماند که دل کندن، دور شدن و پذیرفتن واقعیت را برایتان مشکل کند.


راه چاره چیست؟ تسلیم این عاطفه ناکام و نابجا می شوید و باور می کنید که شکست عاطفی خورده اید یا دنبال راهی برای جبران و شروع تازه می گردید؟
این طور وقت ها، روانشناسان از عبارت «نه مقدس» استفاده می کنند. یعنی نه گفتن به حس یا رفتاری که احساس می کنید دوست دارید تابع آن باشید یا آن را انجام دهید اما می دانید که عملا عاقبت خوشی ندارد.

ادامه پیدا کردن این عواطف نابجا و نه نگفتن به آنها، گاهی وقت ها آنقدر خطرناک است که می تواند روی آینده زندگی شما، انتخاب های بعدی تان و حتی زندگی مشترک آینده شما تاثیر بگذارد.


ممکن است به خاطر این وابستگی ناکام و خاطرات به جا مانده از آن، تا مدت ها تصمیم به ازدواج نداشته باشید و نتوانید انتخاب کنید.


ممکن است ناخواسته به دنبال کسی بگردید که ویژگی های فرد قبلی را دارد و در واقع به دنبال جایگزین برای او باشید یا از همه بدتر، بعد از ازدواج با فردی دیگر، مرتب به یاد خواستگاری سرنگرفته تان بیفتید.

آشنایی و خواستگاری ناکام قبلی تان را ناتمام نگذارید اما اگر به هر دلیلی مجبور به این کار شدید و فاصله زمانی ای را پشت سر گذاشتید، دیگر به گذشته برنگردید و


سعی در برقراری رابطه برای خاتمه دادن آن و گفتن ناگفته ها و شنیدن ناشنیده ها نکنید. بگذارید چیزی که تمام شده، فراموش شود

۱- گفتن نه مقدس به تمام این افکار و احساسات، می تواند شما را ذره ذره از این ناکامی جدا کند. یعنی تمام ذهن خود را که برای رابطه قبلی خود اشغال کرده است، تخلیه کرده و روی آینده متمرکز شوید.

۲- برخی افراد می‌گویند: «ما می‌خواهیم با فردی که قبلا می شناختیم، دوباره رابطه برقرار کنیم که فقط از احوالش باخبر باشیم». اگر این فکر به ذهن شما خطور کرد، چه ازدواج کرده بودید


و چه نه، چه طرف مقابل ازدواج کرده بود و چه نه، در هر حالت خود را از وسوسه این کار دور کنید. شما یک بار در مرحله انتخاب و آشنایی بوده اید و با دلایل منطقی از ازدواج انصراف داده اید.

بنابراین با این حرکت احساسی خود را در دام یک رابطه اشتباه و ادامه دادن روش نادرست نیندازید. به جای آن سعی کنید برنامه جدیدی برای زندگی تان بگذارید، هدف تازه ای تعریف کنید و سرتان را آنقدر شلوغ کنید تا فرصت فکر کردن به گذشته را نداشته باشید.

۳-آشنایی و خواستگاری ناکام قبلی تان را ناتمام نگذارید اما اگر به هر دلیلی مجبور به این کار شدید و فاصله زمانی ای را پشت سر گذاشتید، دیگر به گذشته برنگردید و


سعی در برقراری رابطه برای خاتمه دادن آن و گفتن ناگفته ها و شنیدن ناشنیده ها نکنید. بگذارید چیزی که تمام شده، فراموش شود.

به شدت توصیه می کنیم که در این مدت دور و بر رمان های عاشقانه، موسیقی های غمناک، اشعاری که از جدایی و فراق می گویند، عکس ها و یادگاری های به جا مانده از طرف مقابل و… نگردید!


با این کار کمکی که به خودتان نمی کنید هیچ، خود را در سراشیبی ای قرار می دهید که هر چه بروید به جایی نمی رسد

۴- عوامل جدایی و بهم خوردن رابطه را در ذهن خود یادآوری کنید و سعی کنید از آن درس بگیرید نه این که بر آن حسرت بخورید.

۵- به شدت توصیه می کنیم که در این مدت دور و بر رمان های عاشقانه، موسیقی های غمناک، اشعاری که از جدایی و فراق می گویند، عکس ها و یادگاری های به جا مانده از طرف مقابل و… نگردید!


با این کار کمکی که به خودتان نمی کنید هیچ، خود را در سراشیبی ای قرار می دهید که هر چه بروید به جایی نمی رسد. با این کار فقط فراموش کردن را برای خود سخت تر می کنید و احساس قربانی شدن را در خود افزایش می دهید.

۶- بعضی از افراد، برای فراموش کردن احساس ناکامی و غم ناشی از خاتمه یک رابطه، شروع به تخریب چهره طرف مقابل در ذهنشان می کنند. از طرف مقابل یک چهره کاملا سیاه می سازند و همه تقصیرها را به گردن او می اندازند تا از او متنفر شوند و بتوانند راحت تر او را فراموش کنند.


این کار شاید نتیجه بخش باشد اما تاوان آن کینه توزی، سختی انتخاب در آینده، اشتباه در انتخاب های بعدی به دلیل فرار از همه خصوصیات مشابه فرد اول و احساس قربانی داشتن است. احساس قربانی داشتن شما را افسرده می کند و افسردگی هم که مادر همه بدبیاری ها و ناکامی های بعدی است.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط saman |

 

1. در خانه تان تاب ببندید. هیچ چیز مفرح تر از داشتن یک تاب در حیاط خانه نیست. دوستان، همسایه ها و حتی غریبه ها ممکن است بیایند و بخواهند با شما بازی کنند. یک روز مادری با دو بچه کوچکش وارد خانه ما شدند. نمی توانستند من را ببینند اما من صدای زن را شنیدم که به بچه هایش می گفت، "نگاه کنید اینجا خانه همان زنی است که تاب دارد. اون خیلی زن باحالیه!"

2. سنت های خودتان را داشته باشید. چرا باید  سبزی پلو با ماهی شب عید کنار همه اعضای خانواده را فقط یکبار در سال بخورید؟ همه همیشه می گویند، "بیشتر از اینها باید دور هم جمع شویم و از این مراسم ها داشته باشیم." ما خودمان سه بار در سال همچنین مراسمی می گیریم و سبزی پلو با ماهی را با همه متعلقاتش که شب عید درست می کنیم، آماده می کنیم و کنار هم جمع می شویم و شبی خوب و خاطره انگیز برای خودمان درست می کنیم.

3. شیرینی ای شکلاتی درست کنید و بی دلیل  آنها را به یک غریبه هدیه کنید. وقتی از منطقه امن خودتان بیرون بروید می توانید ارزشمندترین لحظات زندگی را برای خودتان بسازید. خاطره انگیزترین هدیه همیشه غیر منتظره ترین آنهاست. وقتی یک ظرف شیرینی شکلاتی به کسی هدیه کنید، لبخندی که روی لبهای فرد مقابل می نشیند واقعاً شگفت انگیز است. آنجاست که می توانید کلی با آن غریبه حرف بزنید و بخندید و لحظاتی را بسازید که هیچکدامتان فراموشتان نشود.

4. خودتان را مسخره کنید و بخندید. دفعه بعد که کاری خجالت آور انجام دادید آن را پنهان نکنید. آن را برای دوستان و اعضای خانواده تعریف کنید و با هم دقایقی را بخندید و شاد باشید.

5. بزرگترین و پر سر و صداترین مشوق خود باشید. من نامه ای برای خودم نوشتم و در آن همه خصوصیات و ویژگی های خوبم را یادداشت کردم و توضیح دادم چرا می توانم دوست خیلی خوبی برای هر کسی که دنبال دوست است، باشم. اول خجالت می کشیدم که از خودم تعریف کنم اما اگر خودم خودم را تحسین نکنم چطور می توانم از دیگران انتظار داشته باشم ویژگی های خوب من را ببینند؟

6. اجازه ندهید آتش نشان زیرتختتان خانه کند. چه می شد “اگرها” را دور بریزید. اگر قرار است ساعت 3 نصفه شب آتش سوزی برایتان اتفاق بیفتد، باید تمرین کنید (مثل تمرین های استفاده از کپسول آتش نشانی که در مدرس انجام می دادیم درحالیکه جایی آتش نگرفته بود). وقتی دچار ترس یا اضطراب می شوید، من همیشه این جمله را به یاد می آورم، "یک نفر باید وقتی بچه بودم این را به من می گفت." این شعار هیچ ارتباطی به ترس من ندارد اما باعث می شود چرخه های نگرانی من متوقف شوند چون قبل ازاینکه بحران پیش بیاید من آن را تمرین کرده ام.

7. کهنه ها را دور بریزید تا جا برای چیزهای جدید داشته باشید. من در یک خانه قدیمی زندگی می کنم. شاید رمانتیک به نظر برسد و البته هم اینطور است اما تازمانیکه بخواهید جایی برای نگه داشتن چیزی پیدا کنید. فقط با داشتن چهار کمد کوچک و نبود انباری هر چیزی جای خودش را دارد. قاعده ای که دنبال می کنم این است که اگر چیز جدیدی بخرم، یک چیز قدیمی را باید دور بیندازم. این فرمولی است که باعث می شود بتوانم زندگیم را متعادل و متوازن نگه دارم چون باعث می شود این سوال را از خودم بپرسم، "واقعاً چه چیزی برایم مهم است؟"

8. شکافهای شخصیتتان را قبول کنید. من فهمیده ام که من کمی عجیب هستم. شخصیت من جنبه های گیج کننده ای دارد و گاهی اوقات می بینم که دلم می خواهد دور بریزمشان. اما بعد یاد این قسمت از یکی از ترانه های لئونارد کوهن می افتم که میگوید، "هر چیزی شکاف هایی دارد که از همانجا نور وارد آن می شود." پس بااینکه ممکن است خیلی ها این جنبه های خاص شخصیت من را شکاف هایی در شخصیم بدانند، آن نوری که از آن شکاف ها واردم می شود باعث می شود فردی خلاق و به نظر خودم جالب باشم.

9. برای یکی یادداشت بگذارید. وقتی کاری کنید که یکی از دوستانتان بفهمد که به او فکر می کرده اید باعث می شود لبخندی روی لبهای او و البته خودتان بیاورد. خیلی وقت ها ایمیل های کوتاهی مثل این به دوستانم می زنم، "دیروز که برای خرید رفته بودم یک بلوز آبی خیلی خوشگل دیدم، من را یاد بلوزی که پارسال برای ناهار بیرون رفته بودیم پوشیده بودی انداخت. آبی خیلی به تو می آید سعی کن بیشتر آبی بپوشی!" شاید وقتی ایمیل را بفرستم احساس عجیبی به من دست بدهد اما نوشتن آنها لبخندی روی لبهایم می آورد و می دانم برای دوستم هم همینطور است.

10. اشکالی ندارد اگر گاهی اوقات قوانین را بشکنید. قانونی که موقع بچگی در خانه ما بود این بود، "اگر کاری را شروع کردی باید تمامش کنی." به خاطر همین بود که همیشه در کتابخانه کتاب های نازک را برای خواندن انتخاب می کردم. اما الان که بزرگ شده ام اگر کتابی را دوست نداشته باشم خیلی راحت دست از خواندن آن بر می دارم. خیلی وقت ها هم کمی از اول کتاب می خوانم، کمی از آخر آن و کمی از وسط.این کتاب متعلق به خودم است چرا نباید اینکار را بکنم؟ هیچ قانونی وجود ندارد. برای این آن کتاب را می خوانم که از آن لذت ببرم پس هر طور که بیشترین لذت را ببرم آنرا می خوانم.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط saman |
   

 اگر می‌خواهید نامزدی موفقی داشته باشید

امروزه بیش از هر زمان دیگری تعاریف متفاوت از دوران نامزدی در بین خانواده‌های ایرانی رواج دارد. عده‌ای نامزدی را به معنای آمادگی دختر و پسر برای تشكیل زندگی مشترك می‌دانند كه بعد از مراسم خواستگاری با رد و بدل كردن حلقه ازدواج آغاز می‌شود

و با عقد رسمی پایان می‌گیرد و تنها اقوام درجه اول دختر و پسر از آن آگاه هستند. در مقابل نیز برخی از خانواده‌ها پس‌از خواستگاری و توافق در امر ازدواج، دختر و پسر را به عقد موقت در می‌آورند تا در این مدت نسبت به یكدیگر آشنایی بیشتری پیدا كرده و این امكان را داشته باشند


در صورت عدم رضایت از یكدیگر پس از انقضای مدت عقد‌موقت از هم جدا شوند و بعضی نیز نامزدی را دوران عقد دایم و قبل از مراسم عروسی می‌دانند. با توجه به تعاریف ارایه شده، نامزدی معنای قطعی خود را در هیچ‌كدام از موارد فوق پیدا نكرده است.

در دوران نامزدی با توجه به اینكه شالوده و آینده یك زندگی دایم بنا نهاده می‌شود اهمیت بسیاری دارد تا آنجا كه ضرب‌المثل «مشت نمونه خروار است» را در این زمان به كار می‌برند چراكه دوران نامزدی تا حدودی نمونه دوران بلندمدت زندگی مشترك است.


در این دوران، دختر و پسر در عین آنكه نسبت به هم شناخت پیدا می‌كنند خود را آماده ورود به زندگی جدید و مستقل می‌كنند. مشاوران ازدواج بر این اعتقادند كه در این مرحله، سه كاركرد وجود دارد كه شامل عمیق‌تر شدن آشنایی، آمادگی برای ورود به زندگی مشترك و پذیرفتن نامزد به عنوان همسر قطعیت در تصمیم‌گیری است.


در رابطه با تعریف نامزدی، شناخت در این مرحله، مدت زمان و نوع روابط دختر و پسر در این دوران با شمس‌الدین حسینی، مشاوره ازدواج گفت‌وگو كرده‌ایم كه در زیر می‌خوانید.

‌منظور از آمادگی دختر و پسر برای وارد شدن به مرحله نامزدی از دید شما چیست؟
اولین گام در یك ازدواج عاقلانه، شناخت خود و خودشناسی است. یعنی اینكه فرد با خواسته‌ها، نیازها و سطح هوش هیجانی‌اش آشنا باشد و بداند برای چه می‌خواهد ازدواج كند، هدفش چیست


و در این مسیر باید با یك روان‌شناس كه در زمینه ازدواج تخصص دارد، همگام شود و پس از این مرحله فرد آماده است كه وارد مرحله نامزدی شود.


متاسفانه خیلی از مراجعان دلیل نرفتن‌شان قبل از ازدواج به مشاوره را این‌گونه توجیه می‌كنند كه هزینه مشاوره ازدواج گران است؛ اما من هم در پاسخ‌شان می‌گویم هزینه طلاق به تبع سنگین‌تر و گران‌تر است.

‌همان‌طور كه می‌دانید در جامعه ما با توجه به فرهنگ‌ها و آداب و رسوم گوناگون، تعاریف متفاوتی از دوران نامزدی ارایه داده‌اند، تعریف شما از نامزدی به عنوان یك روان‌شناس متخصص در این زمینه چیست؟
من یك رابطه هدفمند را نامزدی می‌دانم


و تاكیدم بر این است فردی كه با عزت نفس بالا و اعتماد به نفس است یعنی به مرحله خودشناسی رسیده هرگز خودش را در یك مسیر ارتباطی كه می‌داند منجر به شكست و آسیب‌روحی و روانی می‌شود، قرار نمی‌دهد.

منظور از ارتباط هدفمند چیست؟
یعنی رابطه براساس یك چارچوب بین زوج‌ها جلو برود كه با توجه به شناختی كه از طرف مقابل‌مان به‌دست می‌آوریم به تعهد ختم شود.


‌تعریفی كه شما ارایه دادید، مقوله نامزدی را از مرحله عقد كاملا جدا می‌كند اما خانواده‌ها دوران عقد كردگی تا شب عروسی را غالبا دوران نامزدی می‌نامند؟


عقد یعنی ازدواج و ما تا زمانی كه همسر آینده‌مان را در دوران قبل از عقدكردگی نشناسیم نباید وارد مرحله عقد شویم، وقتی صیغه عقد جاری شد؛ یعنی ازدواج كرده‌ایم. در صورتی كه نامزدی یعنی مرحله‌ای كه ما به شناخت دست پیدا می‌كنیم.

آیا واقعا احتمال اینكه ما در این مرحله به شناخت كامل از همسر آینده‌مان برسیم، امكان دارد؟
فرد با توجه به آنچه كه ما از آن به عنوان خودشناسی نام بردیم و با آشنایی با مهارت‌هایش، می‌تواند در چند جلسه اول آشنایی ارزیابی‌های مهم را انجام دهد و ببیند كه آیا شخص موردنظر ارزش زمان و انرژی گذاشتن را دارد؟


وجود یك روان‌شناس برای شناخت كامل و بهتر در این مرحله بسیار كمك كننده است، آنچه كه مهم تلقی می‌شود آن است كه شناخت حتما باید قبل از مرحله شیفتگی صورت گیرد.

مقصود شما از مرحله شیفتگی چیست؟
شیفتگی یعنی احساس جذب شدید نسبت به جنس مقابل كه باعث افزایش ترشح آمفیتامین‌ها در هورمون‌های عصبی می‌شود. این تغییرات شیمیایی سبب می‌شد كه فرد دارای تفكر خوشبینانه‌ و غیرواقع‌گرایانه‌ای شود و به همین دلیل فردی كه شیفته و عاشق می‌شود،

نسبت به نقاط ضعف زوج آینده‌اش بی‌توجه می‌‌شود. در این دوره فرد دست به رویاپردازی می‌زند و به شدت هیجان‌زده می‌شود و اگر از او جدا شود احساس اضطراب، نگرانی و بی‌قراری زیادی می‌كند.

فرد شیفته نمی‌تواند نسبت به همسر آتی خود شناختی پیدا كند، به عنوان مثال اگر به فرد عاشق بگویید كه آیا می‌دانی نامزدت معتاد است، شغل ندارد و از ازدواج قبلی‌اش بچه هم دارد، او در جواب خواهد گفت: اشكالی ندارد ما با هم از پس مشكلات برمی‌آییم.

نكته مهم این است كه رضایت و شادمانی‌ ناشی از شیفتگی تنها شش ماه تا یك سال طول می‌كشد و سپس فروكش می‌كند. هركسی كه در این مرحله تصمیم به ازدواج بگیرد در زندگی حتما با چالش‌های زیادی روبه‌رو می‌شود چراكه شیفتگی در دوران آشنایی و نامزدی اجازه شناخت واقع‌بینانه را به او نمی‌دهد.

‌بهترین مدت زمان دوره نامزدی با توجه به شناخت از یكدیگر چقدر است؟
حداقل یك سال و حداكثر یك سال و نیم.
‌اما مشاهده شده كه خیلی از خانواده‌ها اجازه نامزدی یك سال و یك‌سال و نیم را نمی‌دهند.
بله. متاسفانه، خانواده‌ها معتقدند كه ممكن است به دلیل طولانی‌ شدن این مرحله، زوج‌ها از یكدیگر خسته شوند و نامزدی را به هم بزنند و از دید خودشان موجب آبروریزی شود،


اما باید به خانواده‌ها هشدار داد که گر زوج‌ها با مشكلات عدیده و بدون گذراندن مرحله نامزدی به سرخانه خود بروند و طلاق بگیرند آبروریزی نمی‌شود؟ ما باید این فرصت را برای دختران و پسران جوان فراهم كنیم كه در كنار یك روان‌شناس مجرب مراحل نامزدی را سپری كنند.

‌آیا در دوران نامزدی زوج‌ها می‌توانند به تغییر و اصلاح رفتار یكدیگر بپردازند؟
شما نمی‌توانید رفتار طرف مقابل‌تان را تغییر دهید، مگر در سه شرایط: 1-خود فرد بخواهد تغییر كند. 2-شرایطی كه فرد شدیدا تحت فشار قرار دارد (شرایط پادگانی). 3-خود فرد با یك تحول معنوی عمیق روبه‌رو شود. این شرایط احتمال تغییر را فراهم خواهد كرد.


اینكه ما معتقد باشیم بعد از ازدواج رفتار همسرمان بهتر می‌شود، غلط و اشتباه است، جوانان باید بدانند كه بعد از ازدواج هیچ معجزه‌ای رخ نمی‌دهد. آنچه كه در نامزدی مهم است این است كه آیا ما این فرد را می‌توانیم با همان ویژگی‌هایی كه دارد، بپذیریم یا نه.

‌چارچوب روابط دختر و پسر در دوران نامزدی برای آنكه به شناخت قطعی‌تری برسند، چگونه باید باشد؟
بهتر است كه هر كدام از نامزدها با توجه به شناختی كه از خود دارند چهار، پنج تا از نیازهای مهم خود را


از قبیل؛ نیاز به محبت، نیاز به گفت‌وگو، نیاز به صداقت، نیاز به حمایت مالی، نیاز به تعهدات خانوادگی و... مشخص كنند و در طی سپری كردن این دوران ببینند كه طرف مقابل تا چه حد می‌تواند نیازهای نامزدش را برطرف كند.

‌چه نشانه‌هایی در دوران نامزدی وجود دارد كه بهتر است، دختر و پسر نامزدی و رابطه را ادامه ندهند؟
نشانه‌هایی كه در این دوران مهم است و باید در نظر گرفته شود ـ اگر طرف مقابل در این نشانه‌ها ضعف داشت،


بهتر است كه فرد وارد مرحله نامزدی نشود و اگر شد و این نشانه را دید باید كه ادامه ندهد ـ این نشانه‌ها شامل؛ عزت نفس پایین، عدم كنترل خشم، پیشینه منفی خانوادگی، اعتیادها، اختلالات رفتاری و جنسی، نابالغ بودن از نظر احساسی سرد وغیرقابل دسترس، از آسیب‌های ارتباطی گذشته خود التیام نیافته و...

یكی از مشكلاتی كه بر سر دوران نامزدی قرار می‌گیرد، عدم تعادل رابطه فرد بین خانواده و همسر آینده‌اش است، شما در این زمینه چه راه حلی را توصیه می‌كنید؟
تا زمانی كه دختر و پسر در خانه پدری خود زندگی می‌كنند، باید طبق اصول خانواده رفتار كنند و بتوانند با كمك خانواده بین این دو وضعیت تعادل برقرار كنند،


اما بعد از ازدواج اولویت با همسر است. باید خانواده‌ها تا حد امكان از بیان نظر و تحمیل عقیده دست بردارند و مسوولیت این امر را برعهده روان‌شناس ازدواج بگذرانند.

‌با توجه به همه آنچه كه گفتید، آیا واقعا دوران نامزدی، دوران شیرینی است؟

به نظر من بستگی به دید دختر و پسر برای ازدواج دارد. اگر شخص بخواهد به‌دلیل فشار خانوادگی، تنهایی، میل جنسی، احساس گناه و پركردن خلأهای احساسی وارد مقوله ازدواج و نامزدی بشود

با توجه به اینكه این معیارها، معیارهای درست و اصولی نیست و فقط به صرف اینكه ازدواج كند به طبع دوران نامزدی‌اش به‌دلیل فشارهایی كه روی آن است دوران شیرین تلقی نمی‌شود.

انسان‌ها باید ابتدا سطح شادی و آرامش درونی خود را به حد فوران برسانند و به این احساس دست یابند كه با ازدواج بتوانند شادی و آرامش خود را با دیگری تقسیم كنند.


بسیاری از اشخاص فكر می‌كنند كه با ازدواج است كه به آرامش و شادی دست پیدا می‌كنند اما تا زمانی كه شادی در درون فرد نباشد، كسی نمی‌تواند از بیرون آن را در شما به وجود آورد.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط saman |

 

بیایید اول با مفهوم حسادت آشنا شویم. حسادت، نگرانی و ترس از یک رقیب احتمالی است که فکر می‌کنید علاقه یا محبت همسرتان را به خود جلب کرده است. این احساس می‌تواند شامل شک و تردید نسبت به خیانت همسرتان یا کسی که دوستش دارید باشد.

به گزارش ارم‌نیوز‏، سه نوع حسادت وجود دارد. نوع اول بر اساس یک رقابت شکل می‌گیرد. این نوع حسادت معمولا زمانی بروز پیدا می‌کند که پای یک رقابت واقعی در میان است. نوع دوم حسادت، برنامه​ریزی شده است.

این احساس زمانی رخ می‌دهد که شما همسرتان را به حسادت متهم می‌کنید در حالی که آن کسی که واقعا دارد حسادت می‌کند خود شما هستید.

در نهایت نوع سوم حسادت، توهمی است. در این نوع حسادت، فرد سناریوهای خیالی در ذهن خود درست کرده و در نتیجه حسودی می‌کند.

آیا حسادت همیشه بد است؟

خب نه، حسادت همیشه بد نیست. حسادت می‌تواند منافعی هم داشته باشد. بعضی از پزشکان معتقدند وجود کمی حس حسادت در عشق لازم است. این حسادت می‌تواند از رابطه و زندگی زناشویی شما در برابر خطرهای واقعی محافظت کند. گاهی کمی حسادت سالم می‌تواند ارتباط متقابل شما با همسرتان را بهتر کند، مرز و محدوده زندگی مشترک شما را مشخص نماید و احساس مسئولیت و تعهد شما را افزایش دهد.

اگرچه در صورتی که خانم شما حسود است، به چیزهایی بیشتر از درک معنا و مفهوم حسادت نیاز دارید. برای کسانی که حسادت بر زندگی مشترک آنها سایه انداخته، چند توصیه ویژه دارم که باید مورد توجه قرار دهند.

صبور باشید

شاید به نظر برسد کسی که با او ازدواج کرده​اید همیشه موضع حسادت را در پیش می‌گیرد اما این موضوع تا ابد مشکل​ساز نخواهد بود. آدم‌ها رشد می‌کنند، تغییر می‌کنند و عاقل​تر می‌شوند.

چیزهایی که اوایل ازدواج شما را آزار می‌دهد، ممکن است بعدها اهمیت چندانی نداشته باشند. من بر اساس تجارب شخصی خود می‌دانم که کمی رفتار عاقلانه از سوی همسرم می‌تواند تا حد زیادی مشکل حسادت او را حل کند. اکنون روزها است که او به من نگاه می‌کند و می‌گوید واقعا آنقدر وقت و انرژی ندارم که صرف حسادت کنم. بارها در زندگی مشترک خود به این فکر می‌کردم که هیچ وقت چنین روزی را نخواهم دید. صبر و شکیبایی در مقابله با این مشکل کمک زیادی به شما خواهد کرد.


اعتمادسازی کنید

هرچه بیشتر اعتماد را وارد زندگی مشترک​مان می‌کردم، همسرم راحت​تر می‌توانست حس حسادت خودش را کنترل کند. کارهایی بود که می‌توانستم برای جلب اعتماد همسرم انجام دهم. مثلا او می‌دانست که من هنگام کار در ساعت ناهار با همکاران زن ناهار نمی​خورم، مگر اینکه جمع بزرگی از دوستان و همکاران در کنار هم نشسته باشیم. دانستن این موضوع باعث می‌شد او دیگر وقتی به این فکر می‌کرد که من الان دارم چه کار می‌کنم، دچار حسادت توهمی نشود.


عزت نفس همسرتان را افزایش دهید

ریشه بسیاری از حسادت‌های همسرتان در کمبود عزت نفس اوست. راهی پیدا کنید تا عزت نفس همسرتان را افزایش دهید. او را تشویق کنید در یک کلاس فوق​برنامه شرکت کرده یا به طور منظم ورزش کند. به روش‌های گوناگون از تیپ ظاهری یا طرز صحبت کردن او تعریف کنید. اگر همسرتان احساس کند به او احترام می‌گذارید و دوستش دارید، به سختی گرفتار حسادت می‌شود.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط saman |

 



سلامت نیوز :با تغذیه مناسب،ورزش های منظم، افزایش اعتماد به نفس و برقراری روابط اجتماعی خوب ترش رویی را می توان كاهش و حتی از بین برد.
دكتر ابراهیمی مقدم روان شناس در گفتگو با باشگاه خبرنگاران اظهارداشت:افراد ترش رو كسانی هستند كه با برخورد و ارتباط با دیگران از حرف های گزنده و بعضا پرخاشگری همراه است و نوع نگاه آنها(میمیك صورت) و وضعیت ابروی افراد ترش رو به افراد احساس آرامش نمی دهد.

وی در ادامه اظهارداشت:افراد ترش رو معمولا در حال نق و غرزدن و حالت های ناسازگاری هستند،كمتر چیزی آنها را خوشحال می كند و شادی آنها موقتی است.

دكتر مقدم با بیان اینكه این افراد دوستان زیادی ندارند و در اكثر اوقات آنها را فراری می دهند، تصریح كرد:روابط اجتماعی و خانوادگی آنها مختل است كه منجر به رنج هایی در ارتباط اجتماعی آنها می شود و نبود حمایت های اجتماعی زمینه ساز كاهش اعتماد به نفس و شكست هایی است كه درپی آن به وجود می آید.

*ترش رویی اكتسابی است

این روانشناس افزود:ترش رویی را از ابعاد مختلفی می توان بررسی كرد كه مهمترین آنها بعد یادگیری،تربیتی است و افراد ترش رو یا در خانواده های ناشاد بزرگ و تربیت شده اند و یا با عبوسی و گرفتگی و عصبانیت به هدف خود رسیده اند و ترش رویی در آنها تقویت شده است.

دكتر مقدم در بعد شناختی،ضعف در مهارت حل مسئله را علت شكست هایی در زندگی افراد ترش رودانست كه به تدریج موجب ناكامی و عصبانیت و در نهایت به صورت ترش رویی ظاهر می شود.

وی ازدیدگاه زیستی به این مسئله اشاره كرد:هورمون تستسترون خون افراد ترش رو بیش از اندازه طبیعی است اما نظریه غالب را همان موضوع یادگیری دانست كه با ممارست و تمرین می توانند حالت ترش رویی را بر طرف كرده و به داروی خاصی نیاز ندارد.

دكتر ابراهیمی مقدم خاطرنشان كرد:افراد حسود چون ایراد خود و موفقیت دیگران را می بینند، احساس ناكامی می كنند و این امر موجب ترش رویی می شود.

وی تصریح كرد:افراد خود شیفته كه معمولا محتاج تعریف و تمجید دیگران هستند امكان دارد ظاهری مهربان داشته باشند و اگر دیگران تملق و چاپلوسی نكنند ترش رو می شوند.

وی در ادامه افزود:فرد برای درمان ترش رویی باید بداند كه چه تاثیر منفی بر دنیای پیرامون و خود می گذارد كه موجب شكست و ناموفق بودن در زندگی روزمره خود می شود و باتمرین مهارت حل مسله وبالا بردن اعتماد به نفس با تمرین لبخند زدن، با صدای بلند و رسا صحبت كردن و برقراری ارتباط اجتماعی مناسب برای رفع این معضل تلاش كنند.

این روانشناس با تاكید بر اینكه مشكلات خواب، تغذیه نامناسب و مسایل هورمونی در ایجاد ترش رویی موثرند،تصریح كرد:با تنظیم خواب،دریافت مناسب مواد غذایی از جمله ویتامین ها، سبزیجات و ورزش مناسب كه بتوانند حالت تنش خود را تخلیه كنند،در درمان ترش رویی موثر است

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 84 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.