به وبلاگ پارسيان خوش آمدید
به وبلاگ پارسيان خوش آمدید
نوشته شده در تاريخ شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, توسط saman |

 

زندگی من شرح گسسته ای است

 از برف هایی که قرار بود بر سر من ببارد

 و سکوت مرا دو برابر کند

 چه گله ای باید داشت

 وقتی نیم قلب با تو نیست

 و هر ان امکان انفجارش

 در خیابان

 در خواب

 در ایستگاه اتوبوس

 و هر جا که کسی عبور میکند و زنده است

 ارام ارام یاد می گیری

 که از خانه های ویران

و از کسانی که یک چهارم زندگی کرده اند و مرده اند

 در هنگام خواب یاد کنی

 اما هیچ چیز به جای اولش باز نمیگردد

 خورشید در سطح پوست هم اغواگر است

 و مهتاب فراموشی می اورد

 و سنگ های تیشه خورده اما هنوز صاف نشده

 تنهایی و حرمان می اورد

 چگونه باید صدایش کنم که صدای مرا بشنود

 و مرا بشناسد

 ما چهار ساعت اختلاف ساعت داریم

 در دو پایتخت

 چهار ساعت دیگر به تنهایی من اضافه می شود

 می دانم سخنانی که صیقل بخورند

 زود می میرند

 برای تنهایی باید فکری کرد

 چه فکری ؟

 تنهایی را نمی توان با کسی تقسیم کرد

 حتی با کسی که دوستش داری

 در اطرافم هر چه سر کش بود مرده است،

 پرنده ای که به دنبال لانه بود

 دختری که تلفن دوستش را گم کرده بود

 امروز در ازمایشگاه

 جواب ازمایش مرا غلط دادند

 شاید جواب ازمایش

 کس دیگری را به من دادند

 چه تفاوت دارد ؟

 من که نشانی قبرستان

 نشانی بیمارستان را به یاد دارم

 کاسه ای را اب میکنم

 در عمق محدود کاسه ی اب

 چهره ام را نگاه میکنم

 مرگ زود تر از چهره ی من به کاسه ی اب امده است

 مرگ بدون دعوت من

 به کاسه ی اب امده است

 امروز هم گذشت

 فردا باز به ازمایشگاه میروم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.