به وبلاگ پارسيان خوش آمدید
به وبلاگ پارسيان خوش آمدید
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, توسط saman |

عشقت اختیاری نبود؛

آنگاه که زمان، به تیرگی همیشه خود رسید،

احساس کردم شتابی، قلبم را سرعت داده و برق خاصی نگاهم را همراه گشته

و پاهایم توان بیشتری یافته اند.

ذهن، فقط با تو بود و فکر، جز به تو نمی اندیشید.

و دل، بر آن شد که بگویمت : دوستت دارم

حال، زمان، پیر شده و سکوت خجلت زده انتظار است.

آری صدایم، پژواکی در بر نداشت و اکنون انتظار، تنها همدم من است.

دیگر چشمانم، سوسو میزنند و پاهایم، رمقی ندارند و قلبم، اگر نبودی، امیدی برای تپش نداشت.

اما، هنوز ذهن، با تو است و فکر، به تو می اندیشد و همچنان می گویمت : دوستت دارم.
آری؛ منتظرم

.

 

در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم سربسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پای تو بمیرم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.